ردیفشان کرده بودم که سال ۱۴۰۱ را با همراهیشان به پایان برسانم،
نشد!
ایستادند یک گوشه منتظر تا بعد از سال تحویل بروم سر وقتشان،
رفتم.
حتی دست همهشان را گرفتم و با خودم به عیددیدنی بردم.
گاهی یکی را گاهی پنج ششتایشان را!
همهجا همراهم بودند.
تا امشب که همگی با هم چپیدیم توی یک کوپۀ چهار نفره!
همسر و پسرک که خوابیدند، ما زیر نور چراغخواب کوپه نشستیم به گعده
و همین الان معاشرتمان تمام شد!
آدمهای کتاب «آدمها» را میگویم!
اولین کتاب سال ۱۴۰۲…..
🖊️: راضیه نوروزی
آخرین دیدگاهها