آمد نشست توی ماشین. لوازمش را هم همراهش آورده بود و خیلی کاربلد با راننده برخورد کرد و با همه فراز و فرودهای مسیرش تا مقصد در نهایت رسید به آنچه که میخواست! پسرکِ خردسالِ داستان «ساحل تهران» کتاب «ساحل تهران» جناب قیصری را میگویم! پسرکی که حتی برای منِ کودک دهۀ شصت و هفتاد و جوان قرن جدید شمسی میتواند الگویی از عزت نفس باشد، در اوج غم از دست دادن نیمۀ دیگر متولد شده با خودش، برادر دوقلویش!
راست می گویم! فقط همین اتفاق چند ساعتهای که توی داستان درباره رسیدن پسرک از خانهشان تا کنار مرغهای دریایی مورد علاقهاش نوشته شده را در نظر بگیریم و بسطش بدهیم به زندگی واقعیمان!
چقدر مثل پسرک مصمم بودهایم برای رسیدن به مقصدمان، به اهدافمان، به دلخواستنیهایمان؟
بسیاری از ما اگر به گذشتۀ خود (ایام دور از گذشته یا حتی همین نزدیکیهایش) نگاه کنیم، میبینیم که حرف و نظر و لبخند دیگران برایمان حیاتیتر از رسیدن به دل خواستنیهای شخصیمان بوده. سراسر این داستان از کتاب «ساحل تهران» برای من نماد زندگی یک انسان از کودکی تا جوانی و حرکت او در مسیر رسیدن به اهدافش است با همۀ چالشها و فراز و نشیبها و حتی گاهی غصههای بعد از پیروزی و رسیدن به هدف. چیزی که واقعیت زندگی در این دنیاست!
از آنجایی که به تأیید تستهای روانشناسی و مشاوران محترم، من یک آدم عینی و واقعینگر هستم و ترجیح میدهم از واقعیات بخوانم و بنویسم، از میان پنج داستان کوتاه کتاب «ساحل تهران»، داستان سومش با عنوان «ساحل تهران» بیش از بقیۀ داستانها نظرم را جلب کرد.
موضوع داستان، استفاده از تکنیکها و جزئیات، روانی و گیرایی قلم نویسنده، شخصیت پردازی و صحنه پردازی و در آخر پایان بندی داستان در کنار هم باعث جلب نظر و علاقۀ من به این داستان شد.
کتاب «ساحل تهران» از نشر افق با نگاهی متفاوت به موضوع دفاع مقدس پرداخته است. نگاهی واقعی از ابعاد دردناکی که در هر جنگی به صورت گسترده زندگی مردم جامعۀ درگیر جنگ را تا سالهای طولانی تحت تاثیر قرار میدهد.
با وجود نقدی که به داستانهای این کتاب وارد است و با توجه به سلیقه خاص نویسنده اما مطالعۀ کتاب، تجربۀ خوب و به یاد ماندنی خواهد بود.
و من اینجا فقط از یک داستان کوتاه این کتاب نوشتم.
باقی برایتان!
🖊️: راض کتابباز
راضیه_نوروزی 🗓️یکشنبه ۱۴۰۱/۳/۲۹
📓 ساحل تهران/نویسنده: مجید قیصری/ نشر افق
آخرین دیدگاهها