طبعاً نمیتوانید منتظر باشید همۀ روزها آرام پیش روند تا موقعیت مناسب برای نوشتن بیدردسر ایجاد شود، چون به این شکل پیش نمیروند. شاید روزی عالی و پربار و روز دیگر پردردسر و بیثمر باشد. ضمانت ندارد.
شاید بعد از سه روز نوشتنِ پیوسته فکر کنید که ضرباهنگ نگارش دستتان آمده، اما روز بعد ناگهان مثل سوزنی که در صفحۀ گرامافون گیر کرده است نتوانید پیش بروید و عصبانی شوید.
اما این را بدانید که در هر اوضاع و شرایطی باید به نوشتن ادامه دهید!
البته سختگیر و انعطاف ناپذیر نباشید. اگر یک روز قرار است فرزندتان را به دندانپزشکی ببرید، کاغذ و قلم همراهتان باشد تا همان زمانی را که در اتاق انتظار مطب نشستهاید، به نوشتن بپردازید. فقط از عمق وجودتان نسبت به این تمرین ناب متعهد باشید و همواره با آن از در دوستی وارد شوید.
برگشتن نزد یک دوست آسانتر از بازگشت به سوی دشمن است!
در نهایت باید این احساس را نسبت به نوشتن داشته باشیم که «هر روز، روز خوبی برای نوشتن است.»
«نوشتن را مثل دم و بازدمتان بدانید.» به علت باغبانی یا رانندگی یا حتی تدریس که از دم و بازدم دست نمیکشید. نوشتن به همین اندازه حیاتی است.
🖊️: راض کتابباز
راضیه_نوروزی
آخرین دیدگاهها