پنجمین کتاب از خواندمیهای گذشته که به شما معرفی میکنم کتاب «کمی دیرتر» است.
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز.
رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می شود، جشن نیمه شعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سرداده اند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…»!
این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامۀ عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند.
رمان در فضایی مکاشفه گونه و بیزمان پیش میرود و مواجه همۀ آدمها را میبینیم با قصۀ ظهور… و کشف چراییِ «آقا نیا»ی جوان!
شجاعی در این رمان همۀ اقشار و همۀ آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی میکند. تا آنجا که حتی به راوی هم رحم نمیکند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان میگذارد.
نویسنده در «کمی دیرتر» همۀ آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر میکشد و نشانش میدهد. انسان های مدعی انتظار و منتظر ظهور، غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است.
نویسنده در پایان همۀ موشکافیهایش در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت می تپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش می آید.
📖 بخشی از متن کتاب:
تو دنیای بی رحم امروز، هزاران عامل هست که آدمو زمینگیر میکنه و از کمترین و کوچکنرین تحرکی بازمیداره. کاش آدم بتونه از اول زیر بار تعلقات نره که سر بزنگاه کم نیاره .
مصیبت اصلی اینه که ما اساسا طالب امام نیستیم . طالب حل مشکلاتمون توسط امام هستیم . برای امام شأنی در حد وسیله یا کارپرداز قائلیم .
🖊️: راض کتابباز
📙 کمی دیرتر / نویسنده: سید مهدی شجاعی / ناشر: نیستان
آخرین دیدگاهها